جدول جو
جدول جو

معنی تجه خل - جستجوی لغت در جدول جو

تجه خل
نام منطقه ای در بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تجهیل
تصویر تجهیل
کسی را نادان شمردن، به نادانی منسوب کردن
فرهنگ فارسی عمید
(سَ / سِ وَ)
کسی که برای میت مستطیع وکیل انتخاب کند و حجه فروش را در برابر مزدی بحج فرستد
لغت نامه دهخدا
(تَپْ پَ کَ)
دهی از دهستان سنجابی شهرستان کرمانشاهان است که در دوازده هزارگزی شمال خاوری کوزران و کنار رود خانه کهناب واقع است دشتی سردسیر است و 175 تن سکنه دارد. آب آن از سراب سلطان حاجی و محصول آنجا غلات و صیفی و توتون و حبوبات و لبنیات و میوه است و سیب آن بخوبی در سنجابی مشهور است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد و در تابستان اتومبیل میتوان برد. در زمستان گله داران آنجا به گرمسیر حدود قصر شیرین میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(تَ بَهْ)
تبه خوی. تباه خو. رجوع به تباه خو شود
لغت نامه دهخدا
(تَپْ پَ خَ لَ)
دهی جزء دهستان سفلی شهرستان اراک است که در سی هزارگزی جنوب باختر آستانه و شش هزارگزی راه عمومی واقع است کوهستانی و سردسیر است و 186 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و چشمه سار است و محصول آنجا غلات و بنشن و شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(تَهْ دِ/ تَ هَِ دِ)
درون دل. (ناظم الاطباء).
- از ته دل، از صمیم قلب. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : تبعیت کردم به سید خود... از روی اعتقاد و از ته دل. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 315).
در روزگار حسن سلوک تو اهل نظم
صائب شدند از ته دل مهربان هم.
صائب
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
به جهل منسوب کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). به نادانی منسوب کردن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تجهیل
تصویر تجهیل
کسی را نادان شمردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجهیل
تصویر تجهیل
((تَ))
نادان شمردن
فرهنگ فارسی معین
آخرین نفری که در هر بازی نقش خود را ایفا کند
فرهنگ گویش مازندرانی
محلی برای خشک کردن برگ های توتون، خاکستر گرم، خاکستر زیر
فرهنگ گویش مازندرانی
چوب نیم سوخته
فرهنگ گویش مازندرانی
گوسفند بی دمبه، ناگوار کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع رودپی واقع در منطقه ی ساری، محله ی قاجارها
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع چهاردانگه هزارجریبی ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
دام گستر، تله گذار
فرهنگ گویش مازندرانی
نهری که از رود هراز آمل منشعب می شود
فرهنگ گویش مازندرانی
اول هر ماه که در باور عوام انجام بعضی از کارها در این روز
فرهنگ گویش مازندرانی
شتاب زده
فرهنگ گویش مازندرانی
اسب پیشانی سفید
فرهنگ گویش مازندرانی